آیا آسیب های مغزی می توانند شخصیت فرد را تغییر دهند؟

0

آیا آسیب های مغزی می توانند شخصیت فرد را تغییر دهند؟

آسیب های مغزی :  اینکه ما چه کسی هستیم و چه چیزی ما را به “خود فعلی مان” تبدیل می کند موضوع بحث های زیادی را در طول تاریخ تشکیل داده است. در سطح فردی، اجزای تشکیل دهنده ماهیت منحصر به فرد یک فرد عمدتا از مفاهیم شخصیتی وی تشکیل شده اند.

چیزهایی مانند مهربانی، گرمی، خصومت و خودخواهی خود واقعی ما را شکل می دهند. با این حال موضوع عمیق تر ، چگونگی واکنش ما به جهان اطرافمان ، پاسخ اجتماعی ما، استدلال اخلاقی و توانایی مدیریت احساسات و رفتارهایمان است .

فیلسوفان، از جمله افلاطون و دکارت، این تجربیات را به ضمیر غیر فیزیکی کاملا مجزا از مغز نسبت داده اند. آن ها، بیان می کنند که”روح“، جایی است که تجارب انسان در آن شکل می گیرد.

با توجه به این باور، روح، شخصیت ما را در خود جای می دهد و استدلال های اخلاقی ما را به وجود می آورد. این ایده همچنان امروزه نیز به نحو قابل توجهی مورد  پشتیبانی قرار می گیرد. بسیاری از این فلاسفه تصور می کردند که روح به مغز نیاز ندارد و زندگی ذهنی می تواند بعد از مرگ نیز ادامه یابد.

اگر  ما به یک ماده غیر فیزیکی مستقل از مغز وابسته هستیم، پس آسیب فیزیکی این ارگان نباید تغییری را در خلقیات فرد ایجاد نماید اما تعداد زیادی از شواهد عصبی-روان شناختی وجود دارد که نشان می دهد نه تنها این اتفاق رخ می دهد بلکه بسیار شایع نیز هست .

ماجرای فینیز گج سوراخ شدن جمجمه او

نقطه  شروع کنجکاوی در رابطه با این موضوع به فینیز گج باز می گردد. در سال ۱۸۴۸، گج  ۲۵ ساله به عنوان سرپرست ساختمانی برای یک شرکت راه آهن کار می کرد. در طول کار، کارگران باید به وسیله مواد منفجره سنگ ها را در هم می شکستند. روش پیچیده انفجار شامل استفاده از  پودر انفجاری و یک میله آهنی فشاری بود. اما با یک لحظه غفلت، گج پودر را منفجر کرد و ناگهان میله به سمت او پرتاب شد.

مطالب مرتبط
برای جلوگیری از بیماری های شایع مقاربتی بیشتر چای سیاه بنوشید

این میله جمجمه او را سوراخ کرد و از قسمت جلوی مغزش بیرون آمد و به  سرعت ازاین قسمت  خارج گردید. بنا بر روش های مدرن امروزی به احتمال زیاد آسیب به بخشی از قشر پیشانی وارد شده بود و علاوه بر این بخش های دیگر مغز او نیز دچار آسیب زیادی شده بودند.

گج بر روی زمین افتاد و به یک نقطه خیره شد، اما هنوز آگاه بود. بدن او در نهایت به خوبی بهبود یافت، اما تغییرات رفتاری گچ  فوق العاده عمیق و قابل مشاهده بودند.

تغییر شخصیت گج

گج که تا پیش از آن،  یک مرد خوب و محترم، مبادی آداب، هوشمند، و مهربان بود به یک فرد بی ادب و مهاجم و بی مسئولیت تبدیل شد.

او بی دقت شده بود و قادر به تصمیم گیری نبود. خانم ها دیگر دوست نداشتند که برای مدت طولانی در شرکت او کار کنند، و دوستانش به سختی او را می شناختند.

مورد عجیب مویبراج

یک مورد مشابه نیز عکاس و پیشگام صنعت تصاویر متحرک ادوارد مویبراج است. در سال ۱۸۶۰، مویبراج در کالسکه نشسته بود که تصادف کرد و یک آسیب مغزی به قشر اوربیتوفرونتال (بخشی از قشر پیشانی) او وارد گردید. او هیچ خاطره ای از زمان حادثه نداشت و ویژگی هایی را از خود بروز داد که کاملا با شخصیت قبلی وی متفاوت بودند.

او تهاجمی، به لحاظ عاطفی تنوع طلب، تحریک پذیر و سلطه گر شده بود. مویبراج در سال ۱۸۷۴، بعد از این که متوجه شد همسرش به وی خیانت کرده است، معشوقه همسرش را با  تیراندازی به سمتش کشت. وکیل او به دلیل میزان تغییرات شخصیتی پس از حادثه، از حربه دیوانگی برای تبرئه او استفاده کرد. تمام نزدیکان مویبراج شهادت دادند که او پس از حادثه به فرد دیگری تبدیل شده است .

مطالب مرتبط
نرمش های مخصوص توانبخشی دیسک کمر و کمر درد قسمت سوم

تومور مغزی و تغییر شخصیت

شاید یک مثال بسیار بحث انگیز در این عرصه به  معلم ۴۰ ساله ای مربوط شود که در سال ۲۰۰۰ میلادی علاقه زیادی به برقراری رابطه با کودکان داشت. این علائم در او هر روز بیشتر و بیشتر می شدند به طوری که حتی خود این معلم نیز از این وضعیت در عذاب بود. اما نمی توانست جلوی امیال شیطانی خود را بگیرد. بعدها بنا بر دستور دادگاه او از خانه و شغل خود اخراج گردید اما چندی نگذشت  که یک تومور مغزی در بخشی از قشر اوربیتوفرونتال مغز وی تشخیص داده شد . پس از جراحی و برداشتن تومور، علائم این بیماری جنسی نیز از بین رفتند.

آسیب به منطقه قشر پیشانی منجر به تغییرات شدید در شخصیت افراد می گردد

همه این موارد به یک موضوع مشترک اشاره دارند: آسیب به منطقه قشر پیشانی، به ویژه قشر اوربیتوفرونتال، حتی اگر آسیب شدید نباشد، منجر به تغییرات شدید در شخصیت افراد می گردد.  قشر پیشانی مغز در کنترل رفتارها نقش زیادی را بر عهده دارد، احساسات را تنظیم می کند و باعث بروز پاسخ مناسب می شود. بنابراین منطقی است که رفتارهای ناخوشایند و نامناسب، روانپریشی، رفتار جنایی و تکانشگری، همه و همه با آسیب این منطقه در ارتباط باشند.

با این حال، تغییرات پس از آسیب می تواند ظریف تر از آنچه که قبلا شرح داده شد باشد. مورد آقای L، را در نظر بگیرید. او در هنگام نظارت بر ساخت و ساز ساختمان سقوط کرد و دچار، آسیب شدید مغزی گردید. رفتارهای تهاجمی متعاقب وی و  شکاک شدن شدید نسبت به همسرش موجب قطع رابطه آن ها شد. او دیگر آن مرد مهربان سابق نبود.  جدای از این مثال ها، بسیاری از بازماندگان آسیب مغزی دچار افسردگی، اضطراب و انزوای اجتماعی می شوند و اغلب تلاش هایشان برای غلبه بر این موانع بی فایده است.

مطالب مرتبط
اسب ها می توانند حالات و احساسات چهره افراد را تشخیص دهند و به حافظه بسپارند

درمان های گروهی

اما امروزه  توانبخشی، به کمک اینگونه افراد شتافته و تا جای ممکن به آن ها برای غلبه بر مشکلاتشان کمک می کند. در بسیاری از آزمایشگاه ها، یک درمان گروهی مبتنی بر آموزش مقرون به صرفه در حال انجام است که همه افراد با هر سطح درآمدی می توانند در آن شرکت کنند. این درمان های گروهی به حل و فصل شکایات رایج بازماندگان آسیب های مغزی به خصوص آسیب مغزی  اوربیتوفرونتال می پردازند و تاکید زیادی بر تنظیم احساسات این افراد دارند. این گروه ها، استراتژی هایی را به شرکت کنندگان می آموزد که می توانند به آن ها در مدیریت احساسات و رفتارهایشان کمک نمایند.

اختصاصی وردنگار – هرگونه کپی برداری با نام و لینک دهی مستقیم مجاز است

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.