تغییرات مغز در سندرم خستگی مزمن و بیماری جنگ خلیج فارس
تغییرات مغز در سندرم خستگی مزمن و بیماری جنگ خلیج فارس
تحقیقات جدید، تغییرات مولکولی در مغز را که به سندرم خستگی مزمن و بیماری جنگ خلیج فارس اختصاص دارد، کشف می کند، این نتایج نشان می دهد که این دو مورد، تا به امروز کاملا روان شناختی محسوب می شده است.
این مقاله که توسط کارشناس سلامت health وبسایت وردنگار خانم فرزانه پاشایی تهیه شده است، تغییرات مغز در سندرم خستگی مزمن (CFS) و بیماری جنگ خلیج فارس (GWI) را مورد بحث قرار می دهد.
سندرم خستگی مزمن (CFS) و بیماری جنگ خلیج فارس (GWI) علائم بسیاری را شامل می شوند که شامل درد عضلانی، خستگی، اختلال شناختی، اختلال در خواب، گلودرد، سردرد و ناراحتی عمومی است.
CFS مدتهاست که برای یک اختلال روانپزشکی اشتباه گرفته شده است. در سال ۲۰۱۵، بازنگری جامع از پرونده و سابقه بیماری افراد مبتلا، توسط یک آکادمی ملی تحت نظارت پزشکی، نشان داد که “بسیاری از ارائه دهندگان خدمات بهداشتی در مورد جدی بودن [CFS] شک و تردید دارند، اینکه آن را با یک وضعیت سلامت روانی اشتباه گرفته اند. “
وی همچنین اظهار داشت: “ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی باید سندرم خستگی مزمن را به عنوان یک بیماری جدی تشخیص دهد که نیاز به تشخیص موقتی و مراقبت مناسب دارد.” این بررسی همچنین اشاره به علل بیولوژیکی سندرم خستگی مزمن در آن زمان داشت.
با توجه به اینکه در جامعه پزشکی امروز، در تشخیص CFS، پیشرفت قابل توجهی صورت نگرفته است، هنوز درمان شناخته شده ای برای بیماری وجود ندارد و علل آن هنوز معلوم نیست.
با این حال، تحقیقات جدید، امید به تشخیص دقیق بیماری را به عنوان تغییرات مولکولی در مغز پیدا می کند. با توجه به آخرین برآوردها، از ۸۳۶،۰۰۰ تا ۲.۵ میلیون نفر در ایالات متحده با سندرم خستگی مزمن زندگی می کنند، و یافته های این تحقیق می توانند به این افراد کمک کنند که درمان سریع تر را دریافت کنند.
علاوه بر این، مطالعه جدید که توسط محققان مرکز پزشکی دانشگاه جورجتاون در واشنگتن، دی سی انجام شده، تغییراتی را در ارتباطات شیمیایی مغز نشان داد که در بیماری جنگ خلیج فارس اتفاق می افتد، که احتمالا در حدود ۱۷۵،۰۰۰ جانباز جنگی که از جنگ خلیج فارس تحت تاثیر قرار گرفته اند، تغییر کرده است.
دکتر جیمز بارانیوک ، استاد پزشکی در دانشکده پزشکی دانشگاه جورج تاون، تحقیقات جدید را هدایت کرد و یافته ها در نشریه گزارش علمی منتشر شد.
مطالعه ارتباطات شیمیایی مغز در سندرم خستگی مزمن و بیماری جنگ خلیج فارس
دکتر بارانیوک و تیم او مایع مغزی نخاعی افراد مبتلا به سندرم خستگی مزمن و بیماری جنگ خلیج فارس و همچنین افراد سالم را مورد بررسی قرار دادند.
تیم مایع را قبل و بعد از شرکت افراد در یک جلسه تمرین دوچرخه سواری با استفاده از یک سوراخ کمری استخراج کرد. آنها همچنین مغز شرکت کنندگان را با استفاده از MRI عملکردی (fMRI) مورد بررسی قرار دادند.
جلسات حداقل ۲۵ دقیقه طول کشید و شامل دوچرخه ثابت بود. این تیم مقاومت دوچرخه را افزایش داد تا شرکت کنندگان ۸۵ درصد از حداکثر ضربان قلب خود را (نسبت به پیش بینی وضعیت جسمی و سنی آنها) به دست آوردند.
تغییرات ۲۴ ساعت پس از تمرین مشاهده شد
قبل از ورزش، سطوح microRNA (miRNA) – مسئول تنظیم تولید پروتئین – در همه شرکت کنندگان یکسان بود.
با این وجود، ۲۴ ساعت بعد از تمرین، این سه راه مختلف برای سه گروه مختلف شرکت کنندگان تغییر کرد.
هر گروه، الگوی دیگری از تغییر را نشان داد. همانطور که نویسندگان این تحقیق می گویند، “CFS 12 کاهش miRNAs پس از ورزش را بروز دادند. با وجود علائم همپوشانی در تشخیص سندرم خستگی مزمن ، بیماری جنگ خلیج فارس و سایر بیماری ها، الگو های miRNA ناشی از ورزش در مایعات نخاعی، نشان داد مکانیزم های مشخص برای آنها وجود دارد. “
علاوه بر این، این مطالعه تغییرات miRNA را در دو زیرگروه بیماری جنگ خلیج فارس یافت. یک زیرگروه دچار تاکی کاردی یا تپش تند قلب شد که ۲-۳ روز پس از تمرین ادامه داشت.
تجزیه و تحلیل FMRI نشان داد که این افراد دارای بافت مغزی کوچکتری در ناحیه ای که مسئول کنترل قلب بود، داشتند. اسکن های FMRI نیز در فعالیت های شناختی، کاهش فعالیت مغز را نشان داد.
با این حال، گروه بیماری جنگ خلیج فارس دیگر تغییرات ضربان قلب و آتروفیک مغز را نشان نداد، اما به نظر می رسید که اعضای آن به عملکرد مغزی اضافه ای نیاز داشت تا یک عملیات مربوط به حافظه را انجام دهند.
مهمتر از همه، دکتر بارانیوک اشاره می کند که تغییرات miRNA دیده شده در این شرایط متفاوت از کسانی است که در دچار افسردگی، فیبرومیالژیا یا بیماری آلزایمر بودند.
“ما به وضوح سه مدل مختلف در تولید مغز این مولکول ها در گروه سندرم خستگی مزمن و دو فنوتایپ بیماری جنگ خلیج فارس را می بینیم […] این خبر توسط بیماران دریافت می شود که از این اختلالات رنج می برند که به اشتباه تشخیص داده می شوند و به عنوان بیماران مبتلا به افسردگی یا سایر اختلالات روانی، تحت درمان قرار می گیرند. “
نظرات بسته شده است.